روزای سرد

ساخت وبلاگ
هر روز و هر بار ایده و ذهنیت های جدیدی از نوشتن میاد سراغم اما اصلا دیگه نمیتونم با گوشی تمرکز بگیرم و بنویسم.حتما حتما باید لپ تاپم باشه که تو اتاقم در یک حالت تایپ کنم‌.مثل قبل نیستم.واسه هرچیزی تمرکز میخوام.واسه خوابیدن،نوشتن،خوردن،کار کردن های هنری و کتاب خوندن و فیلم دیدن،...شاید عصبی تر شدم و این کارها بیشتر منو آرومم میکنه...بیشتر بهم انگیزه زندگی کردن میده .زندگی که بیشتر موهامو سفید کرده دیگه باید چطور انگیزه و امیدی داشته باشم که راحت تر ادامه بدم؟نمیدونم....قبلا آدمهایی بودن که بهم انگیزه میدادن،از حرف زدن باهاشون راحت بودم ولی الان اونا هم نیستن و من تنهاترینم که دنبال راه خوبی برای نوشتن داستانهام هستم.نمیدونم میتونم مثل هم سن و سالهای خودم،داستان بنویسم و شعر بگم،اما میدونم خیلی از مسیر نوشتن جدا شدم.هر چند وقتی تو اوج شکوفایی نوشتن و کارهای هنریم بودم ضربه های سخت و کثیفی خوردم که هنوز جبران نشده،نمیدونم چطور میشه این همه وقت تلف شده رو جبران کرد که بشه بهتر نوشت،بهتر و با تمرکز یا بدون دغدغه خوند و کار کرد؟اصلا هیچی نمیدونم و کلمات هم برای من بیگانه اند که بتونن منو راهی جایی کنند که دنبالش سالها دویدم و خواستم خودم باشم اما نتونستم و نشد ...نمیدونم هنوزم فرصتی براش هست یا نه ولی تک قدم هام رو فشرده برداشتم روزای سرد...
ما را در سایت روزای سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zariii92 بازدید : 42 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1402 ساعت: 6:36

نمیدونم بعد از چند وقته اومدم اینجا و چند دیقه پیش آخرین نوشته ای رو که تو صفحه ام جامونده بود ثبت کردم،فقط اومدم اینجا که حدقل خاطرات و روزمرگی هامو که کوچکترین چیزم بود بنویسم.اینقدر این روزها سرم شلوغ بوده و هست که نمیدونم کار نصفه نیمه رو تموم کنم و به تمام و کمال برسونم.از طرفی هر چقدر کار میکنم و از دل براش زحمت میکشم نتیجه نمیده ...فالوورهام دونه دونه اضاف میشه.انگار مثل امسال که خشک سالیه واسه فالوور هم خشک سالیه ...دست ساخته هایم و هنرم را در اینجا به نمایش گذاشتمart.zariviragooدوبار تبلیغ دادم که نتیجه کمی گرفتم ولی خودم از کارم راضیم ...گلدوزی ظریف و زیبا و بهترین متریال خیلی ارزشمنده ولی متاسفانه اصلا کسی ارزش چندانی قائل نشده...داستان چاپ کردم...داستانی در مجله نه چندان آشنا ولی دلچسب بود که ثمر تلاش سه چهار ساله ام رو دیدم ....حالا تلاشم بر این هست که علاوه بر کارهای هنری و زندگی روزمره که سخت ترین کار دنیاست،داستان نویسی هم ادامه بدم.از وقتی در اینجا کمتر اومدم نوشتنم هم کمتر شده و بطور کلی داستان نوشتنم باید با اینجا و کتاب خوندنم در یک راستا قرار بگیره روزای سرد...
ما را در سایت روزای سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zariii92 بازدید : 40 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1402 ساعت: 6:36